حکایت رفاقت من با تو؛ حکایت ((قهوه))ایست که امروز به یاد تو تلخ تلخ نوشیدم!

که با هر جرعه ،بسیار اندیشیدم؛ و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن که 

انتظار تمام شدنش را نداشتم! وتمام که شد فهمیدم باز هم قهوه می خواهم!

حتی تلخ تلخ !

نظرات 7 + ارسال نظر
گندم شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:10 ب.ظ http://ATREGANDOM.BLOGSKY.COM

حکایت رفاقت من با تو؛ حکایت ((ویسکی))ایست که امروز به یاد تو نوشیدم!
از این چیزا به یادش نوش کن

من خیلی بچه مثبتم اصنم نمی دونم اینی که نوشتی چی هست تازه قهوه اشم یواشکی میخورم منو منحرف نکن

سرباز شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:27 ب.ظ http://mylifedays.blogsky.com

بعضی وقتا قهوه تلخ بیشتر حال میده...
قشنگ بود قلمت...

ممنون

دل نوشته (سمانه) یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:58 ق.ظ http://www.sulky.blogsky.com

بعضی از قهوه ها اگر تلخ تلخ هم باشن خیلی می چسبن خیلی

وگاهی این تلخی خیلی شیرینه

ali سه‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:56 ب.ظ http://mano-in.blogsky.com

oh my GOD !!! خیلی عالی !!

مرسی

سروش زندگی شنبه 8 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:01 ب.ظ http://www.soroshezendegi.blogsky.com

قلمت زیباست عزیزم

ممنون ازلطفت

سروش زندگی شنبه 8 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:03 ب.ظ

مثل چای بعد از ظهر تلخ اما شیرینه
حس خواب بعد از ظهر.....

آره شیرینى بعضى چیزا هر چقدرم که ذاتا تلخ باشه بازم ازبین نمیره

touska‏!‏ جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 02:39 ق.ظ

قهوه تلخی که بادل خوش میخوری هزاربارازچای شیرینی که بادلتنگی میخوری میچسبه،اصلابادل خوش زهرهم شیرینه

قبول دارم مهربون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد