کاش می شد

درحضور خارها هم می شود یک یاس بود


در هیاهوی مترسک ها پراز احساس بود


می شود حتی برای دیدن پروانه ها


شیشه های یک متروکه را الماس بود


کاش می شد حرفی از کاش می شد هم نبود 


هرچه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود.

نظرات 5 + ارسال نظر
سامان پنج‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:09 ب.ظ http://sjpoems.blogfa.com

قشنگه .. . خودتون گفتین؟؟
وبلاگتونم جالب بود اگه دوست داشتید به وبلاگ منم سر بزنید

شعرخیلی دوست دارم ولی متاسفانه شاعر نیستم ممنون که سرزدی

ali پنج‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:53 ب.ظ http://mano-in.blogsky.com/

کاش میشد !!!!!

واقعا ممنون که اومدی

گندم جمعه 10 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:14 ب.ظ http://atregandom.blogsky.com

میترا همین الان موهاشو کوتاه کرد
الان تو شُکم یهو اینطوری اومد جلوم
میدونی "یاس"نماد درد هستش کاش عشقمون همراه با درد نباشه چون اونوقت خیلی خیلی احساس بدیه

من بدتر از تو شوکه شدم یهوی چرا؟
آره خدا کنه احساس هیچکس دردناک نشه

سرباز جمعه 10 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:14 ب.ظ

قشنگ بود...هر چند یه جاهاییش وزنش ایراد داره...
از ایکاش ها خسته ام....

شعرش از خودم نبودا ولی ایکاش روزی برسه که هیچ ایکاشی نباشه

سروش زندگی دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:58 ق.ظ

من که با ای کاشها زنده ام چطور نباشن

ولی ایکاش نبودن که آدمها با حسرت زندگی نمی کردن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد